و آنچه معماري قديمي داشت ايمان بود همان ايماني كه عمل صالح را بدنبال دارد و عمل صالح زيباست و اگر معماري عمل صالح باشد زيبا خواهد بود. معمار و هنرمند قديمي ما براي خلق فضاهاي معماري خود دل در گروي خالق داشته است زيرا او خالق زيبايي است و زيبايي را دوست دارد.خلق نمودن عملي است در امتداد عمل خداوند و اگر ميخواهيم در اين راه برويم و پاي در جاي پاي آنان قرار دهيم بياييم قلبمان را صيقل دهيم و راه آينده معماريمان را در گذشته بيابيم و بدانيم كه ايران مهد هنر و معماري جهان است و ما وارثان آن گذشته درخشان هستيم.
"هویت معماری معاصر ایران از زبان بزرگان"با آغاز مواجهه با دنياي غرب و پيدايش واژگان دوگانه سنت و مدرنيته يا فرنگي، ايراني، مباحثي در باب هويت، در تاريخ معاصر ايران در حوزههاي مختلف، به ويژه معماري زاده و با گذشت زمان با رويكردهاي گوناگون و در برخي موارد متضاد و رو به رشد، براي درك مضمون بحثهاي هويت از منتجني از نظرات مطرح شده معماران شهرسازان و صاحب نظران به ويژه در سالهاي اخير، محورهاي اصلي زير استخراج شده است.هويت موضوعي است كه قلمرو سياسي به حيطه معماري تراوش كرده است. پرسشهايي همچون ما به كجا تعلق داريم، چه هستيم، به كجا ميرويم به اشكال گوناگون و مرتبط با فرهنگنها، اديان و مذاهب يا ملل و كشورهاي خاص و معين مطرح شدند.در ايران موضوع هويت در چالش جامعه با معاصر شدن و به تعبيري ديگر فرنگي شدن از دو قرن پيش در محافل حكومتي و روشنفكري بحث غالب شد، اين روند در دوره بعد از انقلاب مشروطيت و دوره رضاخان به شيفتگي به معماري فرنگي و نهايتاً سيطره معماري غرب و مدرن انجاميد. اما در دورههاي اول، شالوده و كالبد معماري ايراني حفظ و روش آن تزئينات و صورتهاي ايراني رون آن چسبيده شده با اين همه در واقع تا امروز هيچگاه انديشه بازگشتن به هويت معماري ايراني فراموش نشده است، پس از انقلاب به دليل وقفه در تمامي حركتهاي گذشته جامعه مباحث مربوط به هويت تعميق بيشتر نيافت. در سالهاي ابتدايي هر چيز مربوط به گذشته، منفور تلقي ميشد و موضوع هويت با پسوند معماري اسلامي يا معماري سنتي مورد توجه خاص قرار گرفت. طرح دوباره پرسش هويت به ويژه در يك دهه اخير و تبديل آن به يكي از معيارهاي نقد معماري و شهرسازي در محافل تخصصي و عمومي ميتواند بازگشت به آن را توجيه كند.
"نادر اردلان(معمار)"
رويكرد عرفاني اردلان به معماري و تلاش او در رسيدن به وحدانيت وجودي، تعريف او از هويت را در مقايسه با تعاريف ديگر متفاوت ساخته است او تحت تأثير انديشه لويي كان كه هويت معماري را ساختن پلي بين عناصر ملموس و عناصر ناملموس دانسته، هدف از معماري را سير از جسم به روح ميداند اردلان هويت را واحد، ازلي و متصل به عالم ملكوت ميداند، به اعتقاد او به مثابه نمود فرهنگ يا به تعبير او راه ويژه براي رسيدن به عالم ملكوت يكي از عوامل اصلي طرح معماري است. او معمار را صاحب كهن الكوهاي شخصيتي و رسالت او را خلق معنويت و روحانيت بر اساس اصول معماري عرفاني ايران ميداند.
"جهانشاه پاکزاد(شهرساز)"
او تشخيص هويت را فرآيندي حياتي بين عينيتي موجود با دادههايي از آن در ذهن ميداند، به عقيده او تشخيص هويت يا « اين هماني با فضا » در واقع نوعي ارزشگذاري يا تعيين كيفيت است كه ارتباط كامل با اندوختههاي ذهني فرد و گروه، از تجربيات مستقيم يا فرهنگ، سنت و زمينههاي فرهنگي و اجتماعي آنان دارد. هويت فضا نه معناي تكراري و سنتي بودن صرف آن و نه نوآوري محض است. او دستيابي به هويت فضاي شهري را با صفاتي نظیر راحتي، خوانايي و تعلق، ممكن ميداند و وجود فضاهاي قديمي در شهرهاي امروزي را عاملي براي زنده ماندن خاطرهها و حافظههاي فردي و جسمي ميداند. همچنين صرف وجود كالبد خاطره انگيز و معنادار را لازمه احراز هويت ندانسته، بلكه مراودة اجتماعي و فضايي را به عنوان شرط لازم براي هويت معرفي كرده است.
"کامران صفامنش(معمار)"
به عقيده فضامنش هويت امروز در قالب احاله به يك دوره معين تاريخي محدود نميشود. فضامنش در تعريف هويت ملي از بازگشت به معماري اصيل ايراني ياد كرده و اين بازگشت را مشخصه تلاش ايرانيان در همه دوران تاريخي معماري ايران دانسته است. به عقيده او، پرسش از هويت در عرصة معماري از چالش ميان دو رويكرد ايراني بودن و معاصر بودن زاده ميشود و اينكه معماري ما چقدر بايد برگرفته از معماري ايراني يا بومي باشد و چقدر وابسته به تكنيك و انديشههاي معاصر دنيا، او هويت را ويژگي خاص تفسير كرده كه قابليت ارجاع به خود را دارد. توجه به هويت تعيين توجه به چيزي كه در بطن معماري ما وجود دارد، توجه به حال و هوا يا طعم و عطرش و هويت امروز ايران را حاصل جمع هويت ملي و جهاني ميداند و بر نقش سفارش دهندگان، حاميان و كارفرمايان در هويتبخشي به معماري تأكيد ميكند.
"ایرج کلانتری(معمار)"
او ضمن اشاره به ارتباط هويت و كيفيت اثر بر دو نكته تأكيد ميكند: ابتدا انعكاس شخصيت معماري در اثر معماري، همچنان كه آثار معماران شهير دنيا را به نام ايشان ميشناسيم سپس بار فرهنگي اثر و تعلق آن به يك نهضت فكري و جامعهاي خاص، چنين هويتي ممكن است از طريق سياستهاي درازمدت نظام حتي و اجرايي در جهت نقد و تحليل آثار متنوع معماري در جهت دستيابي به الگوهاي هويتبخشي در فرآيندي تاريخي به دست آيد.
"هادی میرمیران(معمار)"
مير ميران علاقهمندي خود را به موضوع هويت چنين بيان كرده است: 1- همه آثار بزرگ معماري بر اساس انديشه مدون و روشن شكل گرفتهاند، انديشهاي كه ريشه در جهانبيني، اسطوره و سنت و عادت دارد و باعث تعلق معماري به تمدن و قومي مشخص ميشود. درك انديشة نهفته در پس هر اثر معماري به درك هويت ميانجامد و به تعبير ايشان: اگر ما به درستي به انديشه زمان خود مسلط شويم يا به عبارت بهتر انديشه روشني براي امروز وجود داشته باشد شايد معماري راحتتر بتواند هويت خود را بازيابد. 2- توجه به معماري از توجه به ميراث معماري ناشي ميشود كه روح آن در تاريخ ما ثبت بوده و نبايد نسبت به اين ميراث گويا بي اعتنا بود، ميراث معماري در برگيرندة صفاتي از معماري است كه روح معماري ايراني از آنها انباشته بود و امروزه نيز قابل تآسی است. 3- هويت به عنوان پيشزمينهاي براي معماري امروز ايران ميتواند جايگاه ما را در بستر معماري امروز جهان مشخص كند.
"بیژن شافعی(معمار)"
شافعي هويت را به مجموعه چيزهايي تعبير ميكند كه انسان به آن تعلق داشته است (نوستالژي): درك ديگري از همين جهان به ما ميآموزد كه انسان همواره به آنچه كه بوده، ميانديشد، گذشته خاطرات، دوستان قديمي، پناري كهن، تابلوي كهنه، كوهي يادماني، درياچهآي محلي، گل و گياه، فضاي آشنا و خلاصه سرزمين و بوم، يعني آنچه كه انسان به آن تعلق دارد و همه جنگها و دعواها را براي استقلال آن فرهنگ و آن مكان به جان ميخرد. او همچنين نيازهاي انسان را به دو وجه عهده تقسيم ميكند، يكي كه باعث تحول ميشود، تقاضا و نياز انسان براي افقهاي دوردست و عرصهها و پديدههاي نو و ناشناخته است و ديگري گرايش به هويت، فرهنگ و سرزمين (بازگشت نو بستالژيك) – به عقيده او تعامل ميان هويت و افقهاي دوردست چالش پيش روي معماران در آفرينش معماري است.
"علی اکبرصارمی(معمار)"
او در بيان سير تحول نقد معماري ايران، از هويت به عنوان مظهر تناقضات در معماري ايراني ياد ميكند در زمينه پرداختن به تناقضهاي دروني آثار معماري نيز معماري جديد مخصوصاً معماري جديد ايران، مملو از تناقضات و چندگانگيهاي دروني است كه غالباً موجبات اغتشاش را فراهم كرده است. بحث سنت و مدرنيته و هويت، هنوز از عوامل ايجاد تناقض در آثار معماري امروز ماست. صارمي در تعريف هويت، آن را با تاريخ گرايي همسان ميداند و هر دو را محصول تفكر پست مدرنيسم ميخواند او برخي از آثار معماري معاصر ايران را تلاش براي خلق نوعي هويت معمارانة تلفيقي ميداند و در پاسخ به جست و جوي هويت در آثار خويش ميگويد: من فرم يا سمبل خاصي را پيدا نكردم كه با قراردادن آن در پروژه كار، ايراني شود. كرة زمين و اختلافات موجود بين كشورها كم كم در حال از بين رفتن است و هويت جهاني بين نسل جديد شكل ميگيرد – نسل جديد به گذشته تمایلی ندارد.
به اعتقاد او:
ابتدا بايد از مظاهر جهاني شدن بهره برد بعد بايد ديد كه با هويت چكار ميتوانيم بكنيم، هويت بعد از جهاني شدن مطرح ميشود.از آنجا كه به اعتقاد صارمي، هويت نسبتي قدرتمند با گذشته دارد. راه حل ظهور هويت در معماري را به اقتباس سمبليك از گذشته مصور كرده است. اين اقتباس گاهي انتزاعي و برگرفته از قضايي ذهني و شاعرانه و گاهي مستقيم و بدون بروز پيچيدگي و ابهامات زيركانه است.