روکو سبکی در هنر و معماری است که مشخصه آن درخشندگی، شکوه، نشاط و صمیمیت است.
این سبک در حدود سال ۱۷۰۰ میلادی در فرانسه ظهور کرد و طی قرن هجدهم در سراسر اروپا گسترش یافت. این واژه در سالهای ۷-۱۷۹۶ توسط یکی از شاگردان “داوید” ابداع شد و ترکیبی هوشمندانه از دو واژه rocaille (اثر سنگی) وbarocco (باروک) بود که به طور تحقیر آمیز به سلیقه رایج در دوره سلطنت لویی پانزدهم اشاره دارد. اکنون با مفهومی عینی و بدون بار معنایی تحقیر آمیز آن، در میان تاریخ نگاران هنر، مصطلح شده است و برای توصیف یک سبک هنری و تزئینی که دارای انسجام و ثبات خاصی است، به کار گرفته می شود. این سبک به دلیل تزئینات ظریف و پر آب و رنگ، تمایل به موضوعات کوچک به جای موضوعات برجسته دارد. روکوکو به نوعی ادامه وشکل تحول یافته سبک سنگین تر باروک است و هم واکنشی است در برابر آن. هر دو سبک در علاقه شان به پرداختن فرم های پیچیده وجه اشتراک دارند؛ با این تفاوت که روکوکو به جای پرداختن به حجم، وسواس و دقت بیشتری در سطح داشت و بیشتر از رنگ های آبی، صورتی، سبز و با سفیدی بیشتر استفاده می کند.
سبک روکوکو : در لغت به معنی سنگریزه است. این شیوه در فرانسه پدید آمد و در واقع واکنشی علیه شکوه و جلال افراطی کاخ ورسای به شمار می آید. یکی از اولین نتایج این واکنش، ساختن خانه های شهری بود که هم کوچک تر و هم راحت تر از کاخ های باروک بودند. در این شیوه علاوه بر بهره گیری از منحنی های کوچک شبیه به صدف، از عناصری که بیان طراوت و سرزندگی بنماید نیز استفاده می شد.”
در مورد سیر تکامل هنرهای زیبا در روسیه اطلاعات زیادی در دست نیست. برای یک دوره هزار ساله، از قرن نهم از زمان تغییر مذهب روسیه به مسیحیت ارتدوکس تا قرن نوزدهم، هنر روسیه تقریباً با تصویرنگاری نمود پیدا می کرد. نقاشی قدیس ها یا مناظر مربوط به داستان های انجیل که روی بوم های چوبی کشیده شده اند، همه بیانگر حاکمیت کلیسا بر عرصه هنر و معماری این کشور هستند.
معماری روسیه همچون هنر در این کشور کلیسا محور بود و در طول سالیان متمادی تابع محدودیت هایی بود که کلیسا بر آن تحمیل می کرد. کلیساها به شکل صلیب یونانی ساخته می شدند که تعداد کمی پنجره و سقف های شیب دار داشتند. دیواره ای (یا تیغه ای که محراب را از بقیه کلیسا جدا می کند و روی آن شمایل مقدسان نقش شده است) که در قسمت جلوی محراب واقع شده و شمایل قدسین روی آن نقش گرفته بود در واقع معرف تصویر درونی کلیسا بود.
معماری دوران قرون وسطی در این کشور نیز شرایط خاصی را پشت سر گذرانده است. کلیساهای بزرگ کرملین نمونه های بارز نفوذ تدریجی ایتالیا در فرهنگ و هنر روسیه در قرون ۱۵ و ۱۶ است. سبک ونیزی کنگره دار سقف ها معماری رایج آن زمان در مسکو بوده است. کلیسای بزرگ سنت با سیل در مسکو آخرین کلیسایی است که از گنبدهای شیب دار تشکیل شده است، بعدها رهبران ارتدوکس ساخت کلیساها به این سبک را ممنوع کردند.
دیدگاه غربی پطرکبیر، سبک معماری این کشور را متحول ساخت. پایتختی که او بنا کرد متفاوت از سبک های قدیمی بود. قصر زمستانی (که به سبک رکوکو: سبک هنر سده ۱۸ که در واکنش به باروک به وجود آمد و ویژگی آن تزئینات فراوان و رنگ های روشن و شاد بود) و کلیسای راسمولنی و قصر میخایلوفسکی کاملاً با سبک بناهای گنبدی شکل قرون وسطی مسکو تفاوت داشت. با نگاه به هر میدانی در سن پطرزبورگ و با گردشی ۳۶۰ درجه می توان شاهد دیدگاه خاص طراحان و معماران آن دوران بود.
جنبش احیاگران مذهبی در قرن نوزدهم بازگشت دوباره سبک ها و نمادها کلیسایی را به دنبال داشت کلیسای گنبدی شکل سن پطرزبورگ نمونه ای از بازگشت دوباره این سبک از معماری است. پس از پیروزی برناپلئون اشرافیت غالب شد. کاخ هایی با تزئینات و جلوه های ویژه ساخته شدند. آرامگاه لنین در میدان سرخ یکی از آخرین نمادهای معماری ساختارگرایان است.
ترو مسکو هم که توسط برجسته ترین معماران کشور طراحی شده است نمونه عالی از در کنار هم قرار گرفتن آداب و رسوم هاست (پایتخت های پرگل با مجسمه های کارگران) بعدها سبک گوتیک استالین در ساخت بناها متداول شد. دو نمونه بارز از این سبک معماری هتل اوکراین و دانشگاه دولتی مسکو هستند. بعد از دوران استالین معماری روسیه به سمت ساخت برج های جعبه مانند که چهره شهر را زشت می کردند، پیش رفت.