ارسال پاسخ
تعداد بازدید 2164
نویسنده پیام
maybody آفلاین


ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

نوشته ها و کلید های موفقیت توی این بخش ...


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 01:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maybody به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: memari &
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

ترس باعث میشود تا بسیاری از مردم به رویاهایشان نرسند.>>>> مارک فیشر

درمیان عوامل جلوگیری کننده از موفقیت معمولا ترس رو مهمترین عامل معرفی میکنند. یکی از این ترسها شاید ترس از حرف اطرافیان در صورت عدم موفقیت باشه.

امیدوارم که قدرت بی توجهی به این حرفهارو توی هممون بوجود بیاد.


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 01:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

برنامه ریزی نکردن یعنی برنامه ریزی کردن برای شکست. بدترین برنامه بهتر از نداشتن برنامه است.


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 01:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

هر انچه که با اطمینان انتظار وقوعش را دارید حتما اتفاق می افتد.

از انجایی که هیچ محدودیتی برای بهتر فکر کردن وجود ندارد پس هیچ محدودیت واقعی برای بهبودهایی که میتوانید در زندگی ایجاد کنید وجود نخواهد داشت و این موضوع به خودتان بستگی دارد.


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 01:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

ایجاد امادگی لازم پیش زمینه هر عملکرد موثری است.

ابراهام لینکلن:

"من درس میخوانم و خود را اماده میکنم تا روزی شانس به من رو اورد"


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 01:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maybody به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 3digheh /
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

"میلتون اریکسون" که مبتکر روش درمانی جدیدی است و بر هزاران پزشک در ایالات متحده تاثیر گذاشته است وقتی دوازده ساله بود، دچار فلج اطفال شد. ده ماه بعد، شنید که پزشکی به پدر و مادرش گفت: پسرتان شب را تا صبح دوام نمی آورد.

اریکسون صدای گریه مادرش را شنید. فکر کرد: که اگر شب را دوام بیاورم، مادرم این طور زجر نکشد.

و تصمیم گرفت تا سپده دم روز بعد نخوابد. وقتی خورشید بالا آمد. به طرف مادرش فریاد زد آهای، من هنوز زنده ام!

چنان شادی عظیمی در خانه درگرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاش اش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد.

اریکسون در سال 1990، در 75 سالگی درگذشت، و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش، به جای گذاشت.


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 01:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

گیرم که باخته ام!!!! اما کسی جرآت ندارد به من دست بزند یا از صفحه ی بازی بیرونم بیندازد.شوخی نیست من شاه شطرنجم !!!!

تخریب میکنم، انچه را که نمیتوانم باب میلم بسازم .....

ارزو طلب نمیکنم، ارزو میسازم، لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی ... من همانیم که حتی فکرش را هم نمیتوانی بکنی .....

لبخند میزنم ... واو فکر میکند بازی را برده وهرگز نمیفهمد با هرکسی رقابت نمیکنم ...


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 02:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از maybody به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nazi / 3digheh / ark /
nazi آفلاین



ارسال‌ها : 1241
عضویت: 28 /1 /1391
محل زندگی: بوشهر
سن: 22
شناسه یاهو: radn68
تشکرها : 1303
تشکر شده : 1558
موفقیت

كوه بلندي بود كه لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت. يك روز

زلزله اي كوه را به لرزه درآورد و باعث شد كه يكي از تخم ها از دامنه كوه

به پايين بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي رسيد كه پر از مرغ و خروس

بود.  

مرغ و خروس ها به طور غريزي مي دانستند كه بايد از اين تخم مراقبت كنند و

بالاخره هم مرغ پيري داوطلب شد تا روي آن بنشيندو آن را گرم نگه دارد تا

جوجه به دنيا بيايد.

يك روز تخم شكست و جوجه عقاب از آن بيرون آمد. جوجه عقاب مانند ساير جوجه ها

پرورش يافت و طولي نكشيد كه جوجه عقاب باور كرد كه چيزي جز يك جوجه خروس

نيست. او زندگي و خانواده اش را دوست داشت اما چيزي از درون او فرياد مي زد

كه تو بيش از اين هستي. تا اينكه يك روز كه داشت در مزرعه بازي مي كرد

متوجه چند عقاب شد كه در آسمان اوج مي گرفتند و پرواز مي كردند.

عقاب آهي كشيد و گفت: «اي كاش من هم مي توانستم مانند آن ها پرواز كنم.»

مرغ و خروس ها شروع كردند به خنديدن و گفتند: «تو خروسي و يك خروس هرگز نمي تواند بپرد.»

اما عقاب همچنان به خانواده واقعي اش كه در آسمان پرواز مي كردند خيره شده

بود و در آرزوي پرواز به سر مي برد. هر موقع كه عقاب از رويايش سخن مي گفت

به او مي گفتند كه روياي تو به حقيقت نمي پيوندد و عقاب هم كم كم باور

كرد. بعد از مدتي او ديگر به پرواز فكر نكرد و مانند يك خروس به زندگي

ادامه داد و بعد از سال ها زندگي خروسي، از دنيا رفت.

شرح حكايت

تو هماني كه مي انديشي، هرگاه به اين انديشيدي كه تو يك عقابي به دنبال روياهايت برو و به ياوه هاي مرغ و خروس ها فكر نكن.


امضای کاربر : امروز یکی از لبخندهایت را به غریبه ای هدیه کن! این لبخند شاید تنها طلوعی باشد که او در تمام روز خواهد دید
دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 - 23:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از nazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maybody / masoud_m823 /
nazi آفلاین



ارسال‌ها : 1241
عضویت: 28 /1 /1391
محل زندگی: بوشهر
سن: 22
شناسه یاهو: radn68
تشکرها : 1303
تشکر شده : 1558
موفقیت

روزی

دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و

هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک

طلبید. اما پدرش هم هر  چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج

کنند.

پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که تصادفا خیلی هم گرانقیمت بود، قبل

از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت

را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت

بیرون می آید.

پسر گفت: "می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم."پدر که

از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: "چرا نمی توانی؟" پسر گفت: "اگر

این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد." شاید شما هم به

ساده لوحی این پسر بخندید اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می بینیم همه

ما در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان می چسبیم که ارزش دارایی های

پرارزشمان را فراموش می کنیم و در نتیجه آنها را از دست می دهیم.


امضای کاربر : امروز یکی از لبخندهایت را به غریبه ای هدیه کن! این لبخند شاید تنها طلوعی باشد که او در تمام روز خواهد دید
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 - 21:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از nazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maybody /
nazi آفلاین



ارسال‌ها : 1241
عضویت: 28 /1 /1391
محل زندگی: بوشهر
سن: 22
شناسه یاهو: radn68
تشکرها : 1303
تشکر شده : 1558
موفقیت


امضای کاربر : امروز یکی از لبخندهایت را به غریبه ای هدیه کن! این لبخند شاید تنها طلوعی باشد که او در تمام روز خواهد دید
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 - 21:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از nazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maybody /
nazi آفلاین



ارسال‌ها : 1241
عضویت: 28 /1 /1391
محل زندگی: بوشهر
سن: 22
شناسه یاهو: radn68
تشکرها : 1303
تشکر شده : 1558
موفقیت

پدر روزنامه مي‌خواند اما پسر كوچكش

مدام مزاحمش مي‌شود. حوصله پدر سر رفت و صفحه‌اي از روزنامه را كه نقشه

جهان را نمايش مي‌داد جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد. "بيا! كاري برايت

دارم. يك نقشه دنيا به تو مي‌دهم، ببينم مي‌تواني آن را دقيقاً همان طور

كه هست بچيني؟" و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. مي‌دانست پسرش تمام روز

گرفتار اين كار است. اما يك ربع ساعت بعد، پسرك با نقشه كامل برگشت. پدر با

تعجب پرسيد: "مادرت به تو جغرافي ياد داده؟" پسر جواب داد: "جغرافي ديگر

چيست؟ پشت اين صفحه تصويري از يك آدم بود. وقتي توانستم آن آدم را دوباره

بسازم، دنيا را هم دوباره ساختم.

نتیجه گیری :

در حل مسئله بايد به ابعاد مختلف مسئله توجه كرد

برخي اوقات حل يك مسئله به روش غيرمستقيم امكانپذير است.

حل يك مسئله ساده‌تر ممكن است منجر به حل يك مسئله پيچيده‌تر شود.

اگر آدم ها درست شوند، دنیا درست خواهد شد.


امضای کاربر : امروز یکی از لبخندهایت را به غریبه ای هدیه کن! این لبخند شاید تنها طلوعی باشد که او در تمام روز خواهد دید
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 13:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از nazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ark / 3digheh /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

نقل قول از maybody

گیرم که باخته ام!!!! اما کسی جرآت ندارد به من دست بزند یا از صفحه ی بازی بیرونم بیندازد.شوخی نیست من شاه شطرنجم !!!!

تخریب میکنم، انچه را که نمیتوانم باب میلم بسازم .....

ارزو طلب نمیکنم، ارزو میسازم، لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی ... من همانیم که حتی فکرش را هم نمیتوانی بکنی .....

لبخند میزنم ... واو فکر میکند بازی را برده وهرگز نمیفهمد با هرکسی رقابت نمیکنم ...

فوق العاده بود


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






شنبه 06 خرداد 1391 - 12:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

زندگی میکنم ….

حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!!

چون این زندگی کردن است..

که بهترین های دیگر را برایم میسازد

بگذار هر چه از دست میرود برود..!!

من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد ...

حتی زندگی را ...


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






شنبه 06 خرداد 1391 - 12:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maybody / setare /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

نمي توانم فرمول موفقيت را براي شما بيان كنم؛ اما اگر فرمول شكست را مي خواهيد آن است كه بكوشيد همه را راضي نگه داريد.((اسوپ))


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






شنبه 06 خرداد 1391 - 12:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setare /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

بگذار بگويم كه در جامعه اي غير آزاد مي تواني آزاد باشي، در جهاني سياه بخت، سعادتمند باشي. مانعي از سوي

ديگران نمي تواند وجود داشته باشد، مي تواني دگرگون شوي.((اشو)


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






شنبه 06 خرداد 1391 - 12:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

همه رویاهای ما میتواند محقق شوند ، اگر ما شجاعت دنبال کردن آن ها را داشته باشیم


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






شنبه 06 خرداد 1391 - 12:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maybody /
maybody آفلاین



ارسال‌ها : 1143
عضویت: 14 /1 /1391
محل زندگی: میبد
سن: 24
تشکرها : 1916
تشکر شده : 2620
موفقیت

گيرم که در باورتان به خاک نشسته ام!

و ساقه هاي جوانم از ضربه هاي تبرهاي‌تان زخم‌دار است

با ريشه چه مي‌کنيد؟

گيرم که بر سر اين باغ بنشسته در کمين پرنده‌ايد

پرواز را علامت ممنوع ميزنيد

با جوجه هاي نشسته در آشيان چه مي کنيد؟

گيرم که مي‌کشيد

گيرم که مي‌بريد

گيرم که مي‌زنيد

با رويش ناگزير جوانه چه مي‌کنيد؟

خسرو گلسرخي


امضای کاربر : منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش! دکتر شریعتی
شنبه 06 خرداد 1391 - 15:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maybody به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 3digheh / saba_arch /
nazi آفلاین



ارسال‌ها : 1241
عضویت: 28 /1 /1391
محل زندگی: بوشهر
سن: 22
شناسه یاهو: radn68
تشکرها : 1303
تشکر شده : 1558
موفقیت

هیچ چیز غیر ممکن نیست!

روزگاری مرید ومرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر

هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان

از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند

فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر

تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.

روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر،

مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند

و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را

گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها

کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!".

مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی

نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد....

سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.

روزی از روزها مرید ومرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین

آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در

داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و

حشر فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و

دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس

از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز

چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه

بیان نمود:

سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که

داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ

نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران

زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم

کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم

زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها

پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن

ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.

مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود....

نتیجه:

هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدمان است،و باید برای رسیدن به موفقیت و موقعیت بهتر آن را فدا کنیم.


امضای کاربر : امروز یکی از لبخندهایت را به غریبه ای هدیه کن! این لبخند شاید تنها طلوعی باشد که او در تمام روز خواهد دید
جمعه 03 شهریور 1391 - 00:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از nazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saba_arch / maybody /
nazi آفلاین



ارسال‌ها : 1241
عضویت: 28 /1 /1391
محل زندگی: بوشهر
سن: 22
شناسه یاهو: radn68
تشکرها : 1303
تشکر شده : 1558
موفقیت

سوالی از مایکل جردن بازیکن بسکتبال امریکا : علت موفقیت شما چیست ؟

جواب : من حاضر نیستم در هیچ کاری به مقام دوم قناعت کنم.


امضای کاربر : امروز یکی از لبخندهایت را به غریبه ای هدیه کن! این لبخند شاید تنها طلوعی باشد که او در تمام روز خواهد دید
جمعه 03 شهریور 1391 - 00:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از nazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saba_arch / maybody / 3digheh /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

موفقیت در زندگی، مرهونِ اراده است، نه مغز


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






یکشنبه 05 شهریور 1391 - 18:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setare /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست

           از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






یکشنبه 05 شهریور 1391 - 18:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

کسی که به پشتکار خود اعتماد دارد، ارزشی برای شانس قائل نیست.


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






یکشنبه 05 شهریور 1391 - 18:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setare /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

یکبار بانویی از من پرسید :چه موانعی بر سر راه شادمانی و نشاط وجود دارد؟

پاسخ دادم ، تنها مانع موجود،" اعتقاد به وجود مانع "است. .

(وین دایر)


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






یکشنبه 05 شهریور 1391 - 18:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ark / setare /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

برای کشتی های بی حرکت موجها تصمیم میگیرند...


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






چهارشنبه 08 شهریور 1391 - 11:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setare /
3digheh آفلاین



ارسال‌ها : 2455
عضویت: 16 /2 /1391
محل زندگی: تــــبریــــز
سن: 29
تشکرها : 2844
تشکر شده : 4889
موفقیت

قهرمان بی دست!!!

كودكی ده ساله كه دست چپش در یك حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یك استاد سپرده شد. پدر كودك اصرار داشت استاد ازفرزندش یك قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر كودك قول داد كه یك سال بعد می‌تواند فرزندش را در مقام قهرمانی كل باشگاه‌ها ببیند !!!   در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی كودك كار كرد و در عرض این شش ماه حتی یك فن جودو را به او تعلیم نداد !

بعد از شش ماه خبررسید كه یك ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می‌شود.

استاد به كودك ده ساله فقط یك فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تك فن كار كرد.

سر انجام مسابقات انجام شد و كودك توانست در میان اعجاب همگان با آن تك فن همه حریفان خود را شكست دهد!

 

سه ماه بعد كودك توانست در مسابقات بین باشگاه‌ها نیز با استفاده از همان تك فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات كشوری، آن كودك یك دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری كشور انتخاب گردد.

وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، كودك از استاد رازپیروزی‌اش را پرسید.

 

استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بود كه اولاً به همان یك فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یك فن بود، و سوم اینكه راه شناخته شده مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود كه تو چنین دستی نداشتی!!!

یاد بگیر كه در زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده كنی.

راز موفقیت در زندگی، داشتن امكانات نیست، بلكه استفاده از "بی امكانی" به عنوان نقطه قوت است ...


امضای کاربر : باکمترین هزینه سرنوشتان را رقم  برنید!!!برای اطلاعات بیشتر رو عکس ها کلیک کنید.






چهارشنبه 08 شهریور 1391 - 13:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 3digheh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: setare /
setare آفلاین



ارسال‌ها : 553
عضویت: 29 /3 /1391
محل زندگی: بهشت
سن: 20
شناسه یاهو: A&S
تشکرها : 719
تشکر شده : 627
موفقیت

هرکس مرتکب اشتباهی نشده اکتشافی هم نکرده ... "گالیله"


امضای کاربر :
چهارشنبه 15 شهریور 1391 - 14:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از setare به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nazi /
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :